اسماعيل شاهرودی (متولد دامغان: ۱۳۰۴) با نام شاعری «آينده» از شاعران جوانی بود که در طی اين سالها استعداد سياسی بالايی از خود نشان داد. پس از مدتی تحصيل در شاهرود به تهران آمد و آموزگاری را برگزيد. در سالهای نيمه دوم دهه بيست به حزب توده پيوست و با پيشرفت و لياقتی که در شعر سياسی از خود نشان داد، عنوان « فرزند حزب» و «شاعر خلق» را به خود اختصاص داد. به همين دليل پس از شکست نهضت ملی (۲۸ مرداد ۱۳۳۲) ممنوع القلم شد و به فشار روحی و افسردگی سختی دچار گرديد. آينده از دانشگاه تهران ليسانس هنرهای زيبا گرفت و علاوه بر يک دوره تدريس در دبيرستانهای تهران و دانشگاه عليگر هند، مدتی با لغت نامه دهخدا و نيز يا محمد معين برای تدوين فرهنگ فارسی همکاری داشت. در سال ۱۳۴۴ به دنبال دوران کوتاهی که در بازداشت بود، تعادل روحی خود را از دست داد و تا پايان عمر (آدز ۱۳۶۰) به حالت عادی بازنگشت.
از آينده در سالهای اول دهه سی مجموعه آخرين نبرد (۱۳۳۰) و در دهه چهل، آينده( ۱۳۴۹) و در دهه بعد دو مجموعه راه راه راه (۱۳۵۰) و آی ميقات نشين (۱۳۵۱) به چاپ رسيده است. آخرين نبرد او همان سالها توجه نيما را به خود جلب کرد، به طوری که در سال ۱۳۲۹، پيش از آن که به چاپ برسد بر آن مقدمه ای مفصل نوشت و بسياری از اشعار آن را تحسين کرد.
دقت
غنچه يی هست که شايد هرگز
نشکفد ….
هست سربازی می جنگد
با که؟
– نشناسد ….
عاشقی هست که از کويی او شب همه شب
بگذرد- بگذرد……
هست يک مرد که او تيشه به دست از ره دور
سوی شهر آيد
آرام آيد ….
شمع افروخته يی هست که خاموش شده- مرده….
چشمه يی هست که خشکيده…..
بوسه خشکيده -:
به لبهای زنی
بوسه يی هست که خشکيده ست…..
ليکن
ای ملت
دقت!
خيلی عالی بود 🙂 مرسی..!!
:) قشنگ بود … ولی حيف که اونقدر شکنجه کردن آينده رو که ديگر به گذشته باز نگشت 🙁
سلام. سايت بسيار خوبی داريد. بای
اگر ميتوني سايتت رو غنيتر كن. يعني آثار نويسندهها رو به تدريج كامل كن.