مرتضی محجوبی

مرتضي محجوبي تولد: 1279 وفات: 1334 نوازنده پيانو، نواساز، واردكننده‌ي پيانو در موسيقي سنتي معاصر باحفظ چهارچوبهاي اساسي. حسين‌خان اسماعيل‌زاده، محمودخان، مفخّم الممالك، حسين‌خان هنگ‌آفرين و حاج‌خان ضرب‌گير، از اساتيد محجوبي بوده‌اند. وي، به عنوان نوازنده و آهنگ‌ساز در اركسترهاي مختلف، راديو تهران و برنامه گلها همكاري داشت. از آثار وي مي‌توان به تكنوازي‌هاي پيانو در صفحات گرامافون، همنوازي با نوازندگان و خوانندگان مختلف، ضبط تصانيف متنوع و گوناگون، رنگ‌ها و نيز چهار مضراب‌هاي مختلف اشاره كرد. « تكنوازي شور»، « تكنوازي افشاري» (ضبط بر روي صفحات گرامافون)، « همنوازي‌ با بنان، قوامي و اديب خوانساري» از ديگر كارهاي محجوبي به شمار مي‌روند. از معروف‌ترين ساخته‌هاي او مي‌توان به تصانيف « كاروان»، « نواي ني»، « من بيدل ساقي»، « ديشب كه در خانه ما آمده بودي» و « پيش درآمد دشتي» اشاره كرد آذرميدخت ركني، اسماعيل ديبا، زهره ارباب و فخري ملك‌پور از شاگردان برجسته اويند. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ * منبع: كتاب سرگذشت موسيقي (روح‌الله خالقي)

بیشتر بخوانیدمرتضی محجوبی

لودویک وان بتهوون

لودويک وان بتهوون در شهر بن از شهرهای آلمان غربی متولد شد يوهان پدر بتهوون خواننده بود و در دربار کلن کار می کرد. يوهان بتهوون را از چهار سالگی به پيانو آشنا کرد، وتا ۹ سالگی همه قواعد را که از موسيقی می دانست به وی آموخت بتهوون در ۱۲ سالگی به عضويت ارکستر درابر کلن انتخاب شد. در سال ۱۷۸۷ ميلادی در سن ۱۷ سالگی به وين رفت و در آنجا به حضور موتسارت رسيد و از او چندين درس موسيقی فرا گرفت. چندی بعد مادرش مرد لذا او تحصيل موسيقی را قطع کرد به بن برگشت ولی دفعه دوم که بتهوون توانست به وين برود، موتسارت مرده بود که بعد از موتسارت بزرگترين آهنگساز وين، هايدن بود که در نزد او مشغول به تحصيل موسيقی شد به مجالس اشراف راه يافت در سال ۱۷۹۴ پرنس ليخونسگی او را به قصرش برد، بتهونو دو سال نزد پرنس بود بزرگترين حادثه عشقی بتهوون اين بود که در سی سالگی به دکسترسی با نام جوليا خويجياری دل باخت و سونات که بعدها به نام سونات مهتاب معروف شد برای او ساخت. بتهوون از آن مردانی بود که سعی ميکرد احساسات و حب و بغض خود را تعديل کند يا مخفی نگهدارد محيط اشرافی و تشريفات معمول آن زمان به نظر بتهوون زايد بود، با اينکه از کليه رسوم درباری آگاه بود ولی کمتر رعايت می کرد. يکی از مهمترين عامل بدبينی های بتهوون سنگينی گوش او بود، وقتی که در سن ۳۳ سالگی احساس کرد که نمی شنود و نمی تواند ساخته های خود را بيان کننده احساسات او بودند درک کند، تحمل زندگی برايش مشکل شد. نخستين اثر بزرگ بتهوون سنفونی شماره ۳ بود در سال ۱۸۰۴ نخستين اپرای بتهوون به نام فيدليو با موفقيت روبرو شد، سنفونی چهارم و پنچم و ششم را در همين سالها بوجود آورد…

بیشتر بخوانیدلودویک وان بتهوون

فروغ فرخزاد

در دی ماه 1313 ه.ش در تهران کودکی چشم به هستی گشود که بعدها همگان را غرق در حیرت کرد . مردم آن روز با شاعره ای آشنا شدند که چندی بعد به اوج شهرت رسید و آثارش هواخواهان بسیار یافت و در همان روزها بود که یکی از شاعران معروف او را در بی پروایی به حافظ تشبیه کرد و نوشت :”که اگر فروغ در قدرت بیان هم به پای لسان الغیب برسد ، حافظ دیگری خواهیم داشت.” فروغ قدرت مطالعه، تحقیق و استعداد های شعری خود را از پدرش گرفت و از مادر هم صفا و مهربانی و سادگی را. پدر شعر می خواند و فروغ با علاقه گوش می داد که با ابیات آشنا شود .استعداد فروغ در نوجوانی به حدی بود که معلم انشایش باور نمی کرد که خودش انشاهایش را بنویسد . اولین شعر او با سبک نو شروع شد و او در شعرهایش بی آنکه شعار بدهد یا فلسفه ببافد با آرزوهای مردم ساده همدلی می کند . فروغ زبانش با زبان مردم عادی یکی بود. سرانجام در سال 1345 فروغ در تصادفی ناگهانی و غیر منتظره جان باخت و زمین بار دیگر عزاپوش شد. خود فروغ مدتی قبل از مرگش در جایی نوشته بود ” می ترسم زودتر از آن چه فکر کنم بمیرم و کارهایم ناتمام بماند و این درد بزرگیست” . بر روی ما نگاه خدا خنده می زند هر چند ره به ساحل لطفش نبرده ایم زیرا چو زاهدان سیه کار خرقه پوش پنهان ز دیدگان خدا می نخورده ایم پیشانی ار ز داغ گناهی سیه شود بهتر ز داغ مهر نماز از سر ریا نام خدا نبردن از آن به که زیر لب بهر فریب خلق بگویی خدا خدا ما را چه غم که شیخ شبی در میان جمع بر رویمان ببست به شادی در بهشت او می گشاید!…

بیشتر بخوانیدفروغ فرخزاد

حکیم ابولقاسم فردوسی

حکیم ابولقاسم فردوسی ، حماسه سرا و شاعر بزرگ ایرانی در سال 329 هجری قمری در روستایی در نزدیکی شهر طوس به دنیا آمد . طول عمر فردوسی را نزدیک به 80 سال دانسته اند، که اکنون حدود هزار سال از تاریخ درگذشت وی می گذرد. فردوسی اوایل حیات را به کسب مقدمات علوم و ادب گذرانید و از همان جوانی شور شاعری در سر داشت . و از همان زمان برای احیای مفاخر پهلوانان و پادشاهان بزرگ ایرانی بسیار کوشید و همین طبع و ذوق شاعری و شور و دلبستگی او بر زنده کردن مفاخر ملی، باعث بوجود آمدن شاهکاری برزگ به نام «شاهنامه» شد . شاهنامه فردوسی که نزدیک به پنجاه هزار بیت دارد ، مجموعه ای از داستانهای ملی و تاریخ باستانی پادشاهان قدیم ایران و پهلوانان بزرگ سرزمین ماست که کارهای پهلوانی آنها را همراه با فتح و ظفر و مردانگی و شجاعت و دینداری توصیف می کند . فردوسی پس از آنکه تمام وقت و همت خود را در مدت سی و پنج سال صرف ساختن چنین اثر گرانبهایی کرد ،در پایان کار آن را به سلطان محمود غزنوی که تازه به سلطنت رسیده بود ، عرضه داشت ، تا شاید از سلطان محمود صله و پاداشی دریافت نماید و باعث ولایت خود شود.سلطان محمود هم نخست وعده داد که شصت هزار دینار به عنوان پاداش و جایزه به فردوسی بپردازد. ولی اندکی بعد از پیمان خود برگشت و تنها شصت هزار درم یعنی یک دهم مبلغی را که وعده داده بود برای وی فرستاد. و فردوسی از این پیمان شکنی سلطان محمود رنجیده خاطر شد و از غزنین که پایتخت غزنویان بود بیرون آمد و مدتی را در سفر بسر برد و سپس به زادگاه خود بازگشت. علت این پیمان شکنی آن بود که فردوسی مردی موحد و پایبند مذهب تشیع بود و در…

بیشتر بخوانیدحکیم ابولقاسم فردوسی

احمد شاملو

احمد شاملو، در ۲۱ آذر ماه سال ۱۳۰۴ هجري شمسي در تهران متولد شد. دوره کودکي را به خاطر شغل پدرش که افسر ارتش بود و هر چند وقت را در جايي ماموريت مي رفت، در شهرهايي چون رشت، سميرم، اصفهان، آباده و شيراز گذراند. آموزشهاي دبستاني را در شهرهاي خاش و زاهدان و مشهد، و بخشي از دوره دبيرستان را در بيرجند، مشهد و تهران گذراند. در سال ۱۳۳۱ به همراه پدرش، که براي سروسامان دادن تشکيلات از هم پاشيده ژاندارمري به گرگان و ترکمن صحرا انتقال يافته بود، به آنجا مي رود و همزمان با تحصيل در فعاليتهاي سياسي مناطق شمال شرکت مي کند. وي به خاطر طرفداري از آلمانها و ضديت با متفقين، در تهران دستگير مي شود و به زندان شوروي ها در رشت منتقل ميشود. پس از آزادي از زندان به همراه خانواده به رضائيه مي رود و کلاس چهارم دبيرستان را در آنجا سپري مي کند و پس از بازگشت به تهران، براي هميشه تحصيلات مدرسي را رها مي کند. ازدواج نخست اول در سال ۱۳۲۶ صورت گرفت که ثمره آن چهار فرزند به نامهاي سياوش، سيروس، سامان و ساقي است. در همين سال مجموعه اشعار «آهنگ هاي فراموش شده» از وي منتشر مي شود. در سال ۱۳۳۰ شعر بلند ۲۲ و مجموعه اشعار «قطعنامه» و در سال ۱۳۳۲ «آهن و احساس» را منتشر مي کند. در سال ۱۳۳۳ به جرم سياسي مدت چهارده ماه در زندان موقت شهربانب و زندان قصر محبوس مي گردد. ازدواچ دوباره او در سال ۱۳۳۶ چهار سال بيشتر دوام نمي آورد و کار به جدايي مي کشد، تا اينکه در سال ۱۳۴۱ با آيدا آشنا مي شود و اين آشنايي در سال ۱۳۴۳ به ازدواج با او مي انجامد. بين سالهاي ۱۳۳۶ تا ۱۳۷۶ دفترهاي متعددي از اشعار شاملو منتشر ميشود: «هواي تازه /۱۳۳۶»، «باغ آينه/ ۱۳۳۹»، «آيدا…

بیشتر بخوانیداحمد شاملو

شیخ بهایی

شیخ بهاء الدین ، محمدبن حسین عاملی معروف به شیخ بهایی دانشمند بنام دوره صفویه است. اصل وی از جبل عامل شام بود. بهاء الدین محمد ده ساله بود که پدرش عزالدین حسین عاملی از بزرگان علمای شام بسوی ایران رهسپار گردید و چون به قزوین رسیدند و آن شهر را مرکز دانشمندان شیعه یافتند، در آن سکنی گزیدند و بهاءالدین به شاگردی پدر و دیگر دانشمندان آن عصر مشغول گردید. مرگ این عارف بزرگ و دانشمند را به سال 1030 و یا 1031 هجری در پایان هشتاد و هفتمین سال حیاتش ذکر کرده اند.وی در شهر اصفهان روی در نقاب خاک کشید و مریدان پیکر او را با شکوهی که شایسته شان او بود ، به مشهد بردند و در جوار حرم هشتمین امام شیعیان به خاک سپردند. شیخ بهایی مردی بود که از تظاهر و فخر فروشی نفرت داشت و این خود انگیزه ای برای اشتهار خالص شیخ بود.شیخ بهایی به تایید و تصدیق اکثر محققین و مستشرقین ، نادر روزگار و یکی از مردان یگانه دانش و ادب ایران بود که پرورش یافته فرهنگ آن عصر این مرز و بوم و از بهترین نمایندگان معارف ایران در قرن دهم و یازدهم هجری قمری بوده است. شیخ بهایی شاگردانی تربیت نموده که به نوبه خود از بزرگترین مفاخر علم و ادب ایران بوده اند، مانند فیلسوف و حکیم الهی ملاصدرای شیرازی و ملاحسن حنیفی کاشانی وعده یی دیگر که در فلسفه و حکمت الهی و فقه و اصول و ریاضی و نجوم سرآمد بوده و ستارگان درخشانی در آسمان علم و ادب ایران گردیدند که نه تنها ایران ،بلکه عالم اسلام به وجود آنان افتخار می کند. از کتب و آثار بزرگ علمی و ادبی شیخ بهایی علاوه بر غزلیات و رباعیات دارای دو مثنوی بوده که یکی به نام مثنوی “نان و حلوا” و دیگری “شیر و…

بیشتر بخوانیدشیخ بهایی

پروین اعتصامی

پروین اعتصامی در سال 1285 هجری شمسی در خانواده ای دانش پرور و اهل قلم به دنیا آمد . در دوران کودکی، زبان های فارسی و عربی را زیر نظر معلمین خصوصی در منزل و زبان انگلیسی را در مدرسه آمریکاییها فراگرفت. ذوق سرشار و وجدان بیدار پروین با آشناییش به فنون ادب درهم آمیخت و وی را در زمان حیات کوتاه خود به جایگاه بلندی رساند. دیوان پروین ، شامل 248 قطعه شعر می باشد که 65 قطعه از آن به صورت مناظره می باشد، که به شیوه ای هنرمندانه به پند و اندرز و شرح پریشانی مستمندان و انتقاد از عالمان بی عمل می باشد. مناظره میان گل و گیاه ، نخ و سوزن ، سیر و پیاز ، مور و مار، دیگ و تاوه ، مست و هشیار …..که با طنزی لطیف همراه است ، گویای اشاراتی است واضح و روشن که وی در آن ها به ترسیم فساد و تزویر اجتماع زمان خود می پردازد. بنابراین شعر پروین از برجسته ترین نمونه های شعر تعلیمی به حساب می آید. پروین رمز عظمت و بزرگی انسان را در گرو تربیت یافتن در دامان مادر می داند و می گوید: اگر افلاطن و سقراط بوده اند بزرگ بزرگ بوده پرستار خردی ایشان. به گاهواره مادر بسی خفت ، سپس به مکتب حکمت حکیم شد لقمان. پروین زنی صریح اللهجه و صادق بود که اعتقاد داشت باید از سر جان به جانبداری از حقیقت برخاست و سخن حق را به هر قیمتی به زبان جاری کرد : وقت سخن مترس و بگو آنچه گفتنی است شمشیر روز معرکه زشت است در نیام! پروین پادشاهان را به گرگهایی تشبیه نموده که لباس شبان بر تن کرده اند و در جایی از زبان پیرزنی می گوید: ما را به چوب و رخت شبانی فریفته است این گرگ سالهاست که با گله…

بیشتر بخوانیدپروین اعتصامی

محمدرضا شفیعی کدکنی

محمدرضا کدکنی، مشهور به م. سرشک در نوزدهم مهر ۱۳۱۸ در روستای کدکن که يکی از روستاهای قدبم و کهنسال نيشابور قديم است، متولد شد. وی مقدمات علوم دينی از قبيل جامعالمقدمات و کفايه آخوند خراسانی را نزد پدرش ميرزامحمد شفيعی کدکنی فراگرفت و پس از ورود به حوزه علميه خراسان از محضر استادان بزرگ حوزه خراسان از جمله حاج شيخ هاشم قزوينی و اديب نيشابوری کسب فيض کرد. پانزده سال از دوران کودکی و نوجوانی م. سرشک مصروف فراگيری علوم قديمه و آمد و شد به حوزه های علميه آن روز خراسان شد، او پس از مطالعه دروس جديد و موفقيت در امتحان وارد دانشگاه مشهد شد و در زمره دانشجويان استادان بنام، دکتر فياض، دکتر يوسفی و دکتر رجايی درآمد. م. سرشک پس از دريافت درجه ليسانس از دانشگاه مشهد، برای تکميل تحصيلات وارد دانشگاه تهران شد و از محضر استاد فروزانفر و دکتر پرويز ناتل خانلری بهره ها برد و با درجه دکتری در زبان فارسی از دانشکده ادبيات دانشگاه تهران فارغ التحصيل شد و در کتابخانه مجلس سنا به کار پرداخت و سپس دانشيار گروه ادبيات فارسی و ادبيات تطبيقی دانشگاه تهران شد. م. سرشک شاعری را با غزل آغاز کرد. وی در سال ۱۳۴۴ با انتشار کتاب «زمزمه ها» و بعدها در مجموعه های ديگر توانايی خود را در سرودن غزل و قالبهای ديگر به خوبی نشان داد. هرچند زمزمه ها در حال و هوای سبک هندی سروده شده است اما تعلق خاطر شاعر به شاعران خراسانی در جای آن به چشم می خورد. پس از اين م. سرشک قالب و بيان سنتی را رها می کند و به سوی شکل و زبان شعر نيمايی روی می آورد و نيز شعر غنايی و تغزلی را تقريبا کنار می گذارد و به شعر اجتماعی و حماسی جديد می پردازد. اين تحويل و تحول در مجموعه «شبخواني»…

بیشتر بخوانیدمحمدرضا شفیعی کدکنی

محیا، شاعری از جنوب

سيد محی الدين متخلص به «محيا» يکی از شعرای معروف در قرن يازدهم هجری م به سال ۱۰۱۵ يا ۱۰۲۰ ه.ق در روستای «کال» زاده شد. او از اولاد «سيدکامل پير» و يکی از دانش آموزان «شيخ عبادالله انصار» و از ارادتمندان «شيخ حسن بستکي» بوده است. محيا شاعری خوش قريحه و از صالحين زمان خود و عارفی مشهور در هرمزگان و نواحی لارستان بود. از همين رو، دو بيتی های او ورد زبان مردم اين مناطق است. دو بيتی های محيا به اصطلاح محلی در نواحی مختلف، به «شلوا» ، «شروا» و «شروند» مشهور است. محيا از نظر تاريخی دوران حکومت شاه عباس، شاه صفی، شاه عباس دوم و… تا دوران شاه سلطان حسين و اوايل سلطنت نادر را ديده است. محيا معاصر با شعرائی همچون صائب تبريزی، کليم کاشانی و … بوده و از سبک هندی پيروی می کد. محيا به اسلام عشق می ورزيد و به ايران علاقه ای وافرداشت و به شهرهای بزرگ علمی روزکارش در کشور مسافرت کرد و با شاعران و علمای آن جا به مباحثه و مناظره و مشاعره پرداخت. قرآن را حافظ بوده، حضرت محمد (ص) را محبوب و معشوق خود می دانست و به حضرت علی (ع) و فرزندان آن بزرگوار عشق می ورزيد و خود را از نسل آن حضرت می دانست. محيا شاعری است که دُر لفظ دری را به پای شاهزادگان و اميران نمی ريزد و پيوسته به ياد ستمديدگان، دل می سوزاند. از همين رو، سروده های از دل برخاسته بر دل می نشيند. اين عارف پاک باخته و ترانه سرای دل سوخته جنوبی بين ۱۰۰ تا ۱۲۰ سال عمر کرد. نمونه هايی از شعرهای محيا: خدايا روز اميدم سرآمد شب نو ميديم اندر برآمد زاول تا به آخر عمر محيا به تاراج دو زلف دلبر آمد بهار آيد زمين گلجوش گردد در آيد يار و اطلس…

بیشتر بخوانیدمحیا، شاعری از جنوب

بابا طاهر

بابا طاهر عریان پیری وارسته و درویشی فروتن بود که دل به حقیقت بسته و صفای عشق به معبود را با خلوت دل در هم آمیخته بود. بابا طاهر از شاعران اواسط قرن پنجم هجری قمری و از معاصران طغرل بیک سلجوقی بوده است .امروز آگاهی زیادی از زندگی بابا طاهر در دست نیست. فقط در بعضی از کتب صوفیه ، ذکری از مقام معنوی و مسلک و ریاضت و درویشی، تقوی و استغنای او آمده است . نامش طاهر و باطنش طاهرتر و منزه تر از نامش ، شهرتش به بابا به خاطر سیر کامل او در طریقت زهد ، عشق به حقیقت و شیدایی او بوده است. کلمه عریان که به او نسبت داده اند به علت بی توجهی به علایق دنیوی و لخت و عور زیستن وی می باشد. او مسلک درویشی و از خود فانی بودن و بی توجهی به علایق دنیوی را در زندگی همواره مراعات می کرد. آنچنانچه در خور سالکان حقیقی است دل در گرو دوست بسته و از جنبه خودبینی و خویش گرایی دور ساخته و موجب شده که او هیچگاه در صدد تظاهر و خودستایی بر نیاید. مقبره بابا طاهر در شهر همدان واقع است که اکنون مرقدش طوافگاه اهل دل می باشد. • شب تاریک و راه باریک و من مست قدح از دست ما افتاد و نشکست • نگه دارنده اش نیکو نگه داشت و گرنه صد قدح نفتاده بشکست • ز دست چرخ گردون داد دیرم هزاران ناله و فریاد دیرم • نشسته، دلستانم با خس و خار دل خود را چگونه شاد دیرم • دلا، خوبان دل خونین پسندند دلا خون شو ، که خوبان این پسندند • متاع کفر و دین بی مشتری نیست گروهی آن ، گروهی این پسندند • ندونم لوت و عریونم که کرده خودم جلادو بی جونم که کرده • بده خنجر…

بیشتر بخوانیدبابا طاهر